خواب و بیداری

سلام عزیز دل مامان. روز و شبات شیرینتر از عسل ایشالا. قربون خوابت بره مامان که چقد قشنگ پلکای قشنگتو رو هم می زاری و آروم می ری تو دنیای فرشته ها دوباره بازی بازی امیر مامان همیشه به خودم می گفتم کی بچم بزرگ بشه باش درددل کنم ولی حالا خیلی خوشحالم که بعدن نوشته هامو می خونی.  بعد کلی بازیگوشی کردن و کارتون دیدن که چشای من و بابا رو هم می ره ولی چشای مهربون تو هنوز بازه از بهونه گیرییات که نخوابین با من بازی کنید و کلی برنامه دیگه وقتی آروم می خوابی تو صورت ماهت که بوی بهشت می ده زل می زنم و به خودم می گم خدایا چه جوری از این همه نعمت بی پایانت تشکر کنم این کودک عزیز مادر رو به بندگی خودت پذیرا باش معلم زندگی امیر من اول تویی که باید درس زندگی رو از عشق عزیز تو یاد بگیره معلم این خونه تو باش که با دستای تو فرشته های محبت به خواب و بیداری ما دعوت می شن.

نفس مامان،وقتی خوابی انگار همه خونه به خواب میره و همه گوشه کنارای خونه واسه بیداری دوباره تو که پر از انرژیه دارن استراحت می کنن. یه وقت دلگیر نشیا آقای من چه کنم خیلی بازیگوشی و بلا

و زمانی که بیدار می شی و سراغ مارو میگیری دوباره قند تودلم آب می شه به به شازده ی من بیدار شده تو بیداری جستجو و کشف هستی اصلا بازی با اسباب بازی تو ذهنت نمی گنجه دانشمند مامان می خواد بدونه پشت تلویزیون چیه وقتی گربه دوباره حرص موش رو در می یاره یا بره ناقلا به حرف سگ گله گوش نمی ده یا وقتی ماشین مستر بین رو نمی بینی .... گارد می گیری بهشون می گی: الان می یام تلزون (تلویزیون)  رو می شکنم باتون  دوا می کنما اااااااخواب و بیداریت نعمت بزرگیه که همیشه عاشقشونم تا ابد. جارو برقی می کشی می گی : میمون (مهمون) داریم مامان زود باش . جعبه ابزار باباتو می یاری با اصطلاح ماشیناتو درست کنی می گی: مامان من اوستام تعمیرگا دارم ببین ... و شروع می کنی کوبیدن مامان دورت بگرده عصر که میشه سوییچ ماشینو برمی داری می گی: مامان من دیگه مرد شدن راننگی(رانندگی) می کنم تو رو می رسونم مطب . وای به زمانی که مجبور بشم تو رو با خودم ببرم مطب می گی: مامان خودم مریضاتو آمپول می زنم

خلاصه خواب و بیداریت قشنگه قشنگم . دوست دارم  2تا (عدد زیادت واسه دوست داشتن دوتاست).   مامان به قربون چشای قشنگت عزِیزم